Notice: Undefined offset: 4 in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 26
میرزا عبدالكریم حق‎شناس تهرانی


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12




اندیشه » مراجع و بزرگان دینی » تعداد بازدید: ٢٩٨٩٠٣
میرزا عبدالكریم حق‎شناس تهرانی
امتیاز:

Notice: Undefined variable: counter in /home/mahbobtarin/public_html/showmahbob.php on line 271
آیت‎ الله حاج میرزا عبدالكریم حق‎شناس تهرانی، در سال 1298 شمسی در خانواده‎ای متدین در خیابان عین‎الدوله تهران(ایران كنونی) متولد شد. نام پدرش علی بود و نشان‎ان صفاكیش. او سال‎‎‎ها بعد نام خانوادگی‎اش را برای رفع مشكل سربازی به حق‎شناس تغییر داد. پدرش یكی از صاحب‎منصبان فرمانداری تهران بود و به همین دلیل به علی‎خان شهرت داشت، ولی او در همان دوران طفولیت عبدالكریم فوت كرد و سرپرستی بچه‎‎‎ها بر دوش مادر افتاد. مادر هم تا سن 15 سالگی عبدالكریم زنده بود.
روایت تغییر مسیر زندگی

«من در همان سنین از مادر مرحومه‎ ام خوابی دیدم. ایشان در عالم رؤیا دست دراز كرد و چراغی روشن را از سقفی با سیم كند. مادرم آن چراغ را به دست من داد. چراغ همچنان روشن ماند»

راه زندگی عبدالكریم پس از دیدن این خواب تغییر كرد و چراغی پرفروغ در زندگی‎اش روشن شد. او در همین دوران از جمع فارغ‎التحصیلان مدرسه دارالفنون جدا شد و به جای ادامه تحصیل در دانشگاه یا اشتغال در یك اداره دولتی، به‎ دنبال علوم دینی رفت. عبدالكریم نخست در محضر شیخ محمد حسین زاهد به یادگیری دروس حوزوی و نیز سلوك اخلاقی پرداخت.

خیلی زود استاد از اوضاع زندگی شاگرد جوانش آگاه شد و به او توصیه كرد كه برای مؤمن، شایسته نیست دست بر سفره دیگران داشته باشد. عبدالكریم پس از توصیه استاد، از خانه دایی بیرون رفت و با توجه به تسلط بر ریاضیات جدید و زبان فرانسه كه ارمغان تحصیل در دارالفنون بود، كار حساب و كتاب یكی از تجار بازار را بر عهده گرفت.

حقوق ماهانه پیشنهادی تاجر به عبدالكریم بین 20 تا 25 تومان بود، ولی او حقوق سه تومان را درخواست كرد و در ازای تعجب تاجر گفت:

«من حقوق كمتری می‎گیرم تا بتوانم نماز و درسم را سر وقت به ‎جای آورم»
روایت جست‎ و جوی استاد

«آقا شیخ محمد حسین شخصیتی خالی الهوی داشت. وقتی این مسأله را به ایشان گفتم، خود او دست من را گرفت و گفت: بیا برویم دنبال استاد»

بی‎ شك، شیخ محمد حسین زاهد را می‎توان نخستین استاد آیت‎الله حق‎شناس دانست. شیخ زاهد شخصیتی پاك بود كه نقش مهمی در متوقف نشدن تعلیم علوم حوزوی در دوره رضاخان داشت. همه شاگردان شیخ از طلاب نبودند، بلكه بسیاری از بازاریان متشرع از اعضای حلقه معنوی آقا شیخ محمدحسین زاهد در مسجد امین‎الدوله بازار به شمار می‎آمدند. آیت‎الله حق‎شناس، چند ماهی همراه استاد اولش به‎ دنبال استادی جدید گشت تا این‎ كه سرانجام با آیت‎الله سید علی حائری معروف به مفسر آشنا شد.

«شب پیش از این‎كه ما به محضر ایشان برسیم در عالم رؤیا سید بزرگواری را كه بر منبری نشسته بود، به من نشان دادند وگفتند كه او باید تربیت من را بر عهده بگیرد. فردا وقتی به محضر آیت‎الله حائری رسیدیم، همانی بود كه دیشب در خواب دیده بودم. به او كه رسیدم، احساس آرامش كردم. چون ایشان چند پرسش از من كرد و من حالاتم را توضیح دادم و بعد ایشان گفت كه خودش باید تربیت من را بر عهده بگیرد. ایشان تا پایان عمر مبارك‎شان تربیت مرا بر عهده داشتند. گاهی مسائلی پیش می‎آمد كه از هیبت استاد نمی‎توانستم به نزدیك او بروم و بپرسم؛ اما خود ایشان، بدون این‎كه من چیزی پرسیده باشم، میان صحبت‎هایش، پاسخ پرسش من را می‎فرمود و مرا از حیرت بیرون می‎آورد»

عبدالكریم حق شناس تنها شاگرد آیت‎ الله سید علی مفسر بود و در اخلاق و سیر و سلوك، شاگرد انحصاری او به شمار می‎آمد. در آن دوره در یكی از حجره‎‎‎های مسجد جامع تهران، كنار شبستان چهل ستون سكونت داشت.

«در اوایل دوران تحصیل، به ناراحتی سینه دچار شده بودم. حتی گاهی از سینه‎ ام خون می‎آمد. سل، مرض خطرناك آن سال‎‎‎ها بود. بیماری من احتمال سل داشت و دكتر و دارو افاقه نمی‎كرد. یك روز، همه پس‎اندازم را صدقه دادم. شب‎هنگام در عالم رؤیا حضرت ولی عصر(عج) را زیارت كردم و از ایشان شفا خواستم. دست مبارك را بر سینه‎ام كشید و فرمود: این مریضی چیزی نیست. مهم مرض‎‎‎های اخلاقی آدم است. سینه‎ام پس از آن رؤیا بهبود یافت»

عبدالكریم حق‎شناس توانست دروس حوزوی را تا سطح عالی در تهران و در محضر آیت‎الله مفسر بگذراند. البته او همچنین تحصیلات مقدماتی و ادبیات را در محضر آیت‎الله حاج شیخ محمدرضا تنكابنی فرا گرفت و عرفان را نیز از محضر آیت الله شاه آبادی تلمذ كرد و سپس راهی قم شد.
روایت هجرت به قم

«من برای آینده تحصیل به حضرت ولی عصر(عج) متوسل شدم. در خواب، ایشان را زیارت كردم. آن حضرت در همان عالم رؤیا كمر من را گرفتند و در نجف به زمین گذاشتند؛ اما از بس هوا گرم بود، عرض كردم، سوختم، سوختم. باز كمر مرا گرفتند و در وسط مدرسه دارالشفای قم به زمین نهادند. آنجا را موافق یافتم. بعد‎‎ها وقتی به قم رفتم، فقط توانستم در مدرسه دارالشفا كه متصل به مدرسه فیضیه بود، حجره‎ای پیدا كنم. متصدی حجره‎‎‎ها مرحوم شهید صدوقی بود. كلید همان حجره‎ای را به من داد كه در عالم خواب به من داده شده بود. موقعی كه تازه به قم آمده بودم، یك روز بعد از زیارت در صحن مطهر حضرت معصومه(س) دعا كردم كه خدایا نمی‎خواهم دستم جلوی كسی دراز باشد و به كسی محتاج باشم. شب این حدیث را در خواب برایم قرائت كردند: خودت را برای بندگی فارغ ساز. ما سینه‎ات را پر از بی‎نیازی می‎كنیم و فقر تو را بر طرف می‎سازیم»

آیت‎ الله حق‎شناس به قم رفت تا از محضر بزرگانی چون آیت الله حجت و آیت الله خوانساری در دروس فقه و اصول بهره‎مند شود. مدتی نیز از محضر فقه و اصول امام خمینی(ره) بهره مند شد و البته مراوداتی در بحث اخلاق با امام راحل داشت.

آیت الله حق شناس افزون بر زبان عربی به زبان ‎‎های فرانسه و انگلیسی هم مسلط بود و سرانجام اجازه اجتهادش را از بزرگانی چون آیت الله سید ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محمد حجت، شیخ عبدالنبی عراقی و آیت الله شاه آبادی دریافت كرد.
روایت آشنایی با امام

«همین ‎طور كه حركت می‎كردیم، امام یك آجر از روی زمین برداشت، و فرمود: ماهیت این چیست؟ من عرض كردم: ماهیت این، آجریت است. پس از چند پرسش دیگر فرمود: پیش چه كسی درس خوانده‎ای؟ من عرض كردم: آیت‎الله شاه‎آبادی. فرمود: اگر می‎دانستم تو شاگرد آقای شاه‎آبادی هستی، امتحانت نمی‎كردم.»

آیت‎ الله حق‎شناس در همان كلاس‎‎‎های درس آیت‎الله شاه آبادی با امام(ره) آشنا شد و در همان اوایل به محضر امام خمینی(ره) رفت و از ایشان اجازه ورود به كلاس فلسفه‎شان را گرفت. علاقه آیت‎الله حق‎شناس در این دوران به امام(ره) آن‎قدر زیاد شد كه هر روز خودش را زودتر به نماز جماعت مدرسه فیضیه می‎رساند تا بتواند در صف جماعت كنار امام(ره) بنشیند و با او هم صحبت شود. گاهی امام(ره) و آیت الله حق شناس با هم به تهران می آمدند و آیت‎الله حق شناس در یكی از این سفر‎‎ها، ایشان را با مرحوم شیخ محمدحسین زاهد آشنا كرد.
روایت بازگشت به تهران

«مردم به قم آمدند و برای اداره مسجد امین‎الدوله تقاضای كسی را كردند. امام خمینی(ره) كه آن روز در محضر آقای بروجردی بودند و نسبتشان به حقیر چون پدری به فرزند بود به من فرمودند شما بروید و از آیت الله بروجردی هم درخواست كردند كه ایشان هم حكم كنند. ایشان هم حكم فرمودند. حس كنجكاوی و مقام گستاخی فرزند به پدر باعث شد كه بگویم آقا! چرا خودتان تشریف نمی برید؟ حضرت امام(ره) فرمودند: مردم گفته اند عبدالكریم. به جدم اگر می گفتند روح الله، من پیشقدم می شدم.»

در سال 1331 شمسی شیخ محمد حسین زاهد، استاد اول آیت‎ الله حق‎شناس و متولی مسجد معروف امین‎الدوله بازار پیش از فوت وصیت كرد، درس او را آیت‎الله مجتهدی تهرانی ادامه دهد و مسجد را آیت‎الله حق‎شناس كه در علم و عمل از او جلوتر است اداره كند. آیت الله بروجردی هم بنا به درخواست اهل مسجد و محل، به آیت الله حق شناس دستور داد تا برای حل مشكلات دینی و رسیدگی به امور شرعی مسجد، به تهران بروند.
روایت زندگی در پایتخت

«بازگشت به تهران برای من بسیار گران بود. قم برای من، محل پیشرفت و ترقی علمی و عملی بود و به هیچ وجه میل آمدن به تهران را نداشتم.»

سرانجام آیت‎الله حق‎شناس به خلاف میل باطنی و با تأكید و دستور آیت‎الله بروجردی به تهران آمد و تا پایان عمر در این شهر به تهذیب نفس جوانان و اهل علم و طلاب و كسبه مشغول بود. ایشان مدتی نیز ریاست مدرسه فیلسوف الدوله و سپهسالار قدیم(شهید بهشتی فعلی) را بر عهده داشت و در آن‎ا به تدریس مكاسب و كفایه در فقه و اصول، و منظومه سبزواری در حكمت پرداخت.

«با آغاز جنگ تحمیلی، این شبهه برای من ایجاد شد كه مبادا در جبهه به من نیاز باشد. به خدمت امام راحل مشرف شدم. آیت الله شهید صدوقی هم در مجلس حضور داشتند. من دو وجبی زعیم عالی‎قدر بودم كه گفتم: بنده مدرس حوزه و امام جماعت مسجد امین الدوله هستم. اگر چنان‎ه وظیفه طور دیگر است و دستور می فرمایید به جبهه بروم. امام(ره) فرمودند: مگر تو می توانی تفنگ بلند كنی؟ گفتم: بنده یك‎بار تفنگ بلند كردم و گلنگدن را كشیدم و ماشه را چكاندم. به‎ جای این‎ كه من تفنگ را نگه دارم، تفنگ من را مسافتی عقب برد. امام تبسمی كردند و اظهار داشتند: جبهه تو همان مدرسه است و مسجد امین‎الدوله.»
روایت روز‎‎های پایان عمر

آیت‎الله حق‎شناس در سن 88 سالگی پس از یك دوره بیماری در بیمارستان پارسیان تهران دار فانی را وداع گفت. پیكر این عالم بزرگوار، در دوم مرداد ماه سال 1386 از مسجد ارگ تهران واقع در خیابان پانزده خرداد به‎ سوی حرم حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) تشییع و در همان مكان مقدس به خاك سپرده شد.

مقام معظم رهبری پس از رحلت این عالم ربانی درباره وی گفتند: «این روحانی پرهیزكار و پاك‎نهاد به‎ دلیل تربیت جوان ‎‎های مؤمن و معرفت‎جو در ده‎‎‎ها سال، حق بزرگی بر گردن همه مشتاقان معـارف اسـلامی دارد و امید است بركات ناشی از نفـس پاك و مؤثر ایشان همواره مستدام شود».


توجه: از آنجا که درج مطالب در سایت "محبوبترین‌ها" برای همه کاربران آزاد می باشد، از همه کاربران محترم تقامندیم؛ در صورت مشاهده مطلبی خلاف واقع، غیرقانونی و یا منافی فرهنگ و اخلاق ایرانی و اسلامی در هر یک از پروفایل‌ها، از طریق بخش "تماس با ما" سایت مدیریت سایت را در جریان بگذارید.
 روابط عمومی سایت محبوبترین‌ها
Share


Notice: Undefined variable: width_tablighpx in /home/mahbobtarin/public_html/tablighat.php on line 12



صفحه اصلی | ارتباط با ما | درباره ما | خبرنامه | جستجو | نقشه سایت | RSS
محبوبترین‌های سیاسی | محبوبترین‌های ورزشی | محبوبترین‌های هنری | محبوبترین‌های اقتصادی | محبوبترین‌های دانش | محبوبترین‌های اندیشه | محبوبترین‌های فرهنگ و ادب | محبوبترین‌های ارتباطات | محبوبترین‌های تاریخ و جامعه | محبوبترین‌های بهداشت
Notice: Undefined variable: linktop1 in /home/mahbobtarin/public_html/bottom.php on line 28

میرزا عبدالكریم حق‎شناس تهرانی

محبوبترین‌ها,مشاهیر ایران,بیوگرافی نخبگان,جدیدترین اخبار,محبوبترین‌چهره‌ها,محبوبترین‌های سیاسی,محبوبترین‌های ورزشی,محبوبترین‌های هنری,محبوبترین‌های اقتصادی,محبوبترین‌های پزشکی,محبوبترین‌های فرهنگی,محبوبترین‌های دین و اندیشه,محبوبترین‌های رسانه و ارتباطات,محبوبترین‌های علم و دانش,محبوبترین‌های تاریخ و جامعه,